چند هزار زمستان را باید پشت سر بگذاریم تا به بهار برسیم؟ و چند روز را باید بسپریم تا به نوروز؟
نوروزِ تقویم را به نود روز می توان دید، نوروزِ تاریخ اما مردمان را از پس مردمان کفن می کند و نمی رسد!
اگر سه مهلکه دی و بهمن و اسفند را تاب بیاوریم، از زمستانِ طبیعت خواهیم گذشت. زمستانِ تاریخ اما قرن ها می پاید. زمستان تاریخ بدین آسانی ها بهار نمی شود. سالشمار تاریخ به سده ها ورق می خورد و هر روزش بسانِ سالی ست. برای رسیدن به نوروزِ تاریخ هزاران کهنهْ روز را باید از عمر بگذرانیم.
من همان زنم که پاهایم در زمستانِ تاریخ فسرده است و تنم در پاییز بدسالاری در برگریزانی مدام است. قلبم اما تابستانی است پر تب و تاب و روحم بهاری سبز و شکوفاست.
من همیشه همان قدر که سوگوارم، امیدوارم و همان قدر که اندوهگینم شادمانم و همانقدر که می ترسم جسورم.
برای من نه آن پاییز گذشت و نه این زمستان اما من همان گونه که همیشه بهارم، بر بهارانگی خود هنوز و همچنان پای می فشارم؛ پس تو هم پای بفشار.
من خجستگی را از زیر سنگ غم و خاک سیاه می جویم، پس تو هم جستجویش کن…
بهار طبیعت آمده است و مبارک است؛ بهار تاریخِ ما اما هنوز نه.
بهار تاریخ را باید اندک اندک آفرید و این خاک و این سرزمین و این مردمان مبارک نمی شوند مگر به آفریدگاری که ماییم.
✍️#عرفان_نظرآهاری
🌱@erfannazarahari
🌿#بهار_طبیعت_آمده_است_بهار_تاریخ_ما_اما_نه
🌱#مبارک_نمی_شویم_مگر_به_معجزه_خویشتن
🌹#من_خجستگی_را_می_جویم_شما_هم_جستجویش_کنید
Comments