top of page
Search
رحیم قمیشی

مادر خوبم سلام

مادر عزیزم!

یادت هست آن شب پدر از مسجد آمده و سر به سرت می‌گذاشت. گفت آقای مسجد گفته زن‌های نیکوکار را آن دنیا به شوهران‌شان می‌دهند!

بعد می‌خندید و می‌گفت؛ مش خدیجه مواظب باش گناهی نکنی تا آن دنیا تو را دوباره به من بدهند!!

تو می‌دانستی همان پیشنماز مسجد چه‌ چیزهای دیگری هم گفته، که به مردها آن دنیا ده‌ها حوری و کنیز می‌دهند، و حالا به تو چه وعده‌ای می‌دهند...


چقدر خندیدم وقتی بلافاصله به پدر گفتی اگر در بهشت مرا می‌خواهند باز به تو بدهند راهم را می‌کشم خودم می‌روم جهنم!

مادر تو حق داشتی، آنجا که ده‌ها هَوو داشته باشی بمانی چکار؟ بهشت بماند برای همان مردها، همان آقای مسجد که یک شب وعدۀ صد حوری می‌داد، یک شب هزار تا، یک شب آن‌ها را بی‌شمار می‌دانست.

انگار بازار برده‌فروشی و تجارت جنسی، آن دنیا هم جریان داشت. انگار آن دنیا هم خانم‌ها قرار است باز جنس دوم باشند. انگار آنها خلق شده‌اند تنها در خدمت مردها باشند!


مادر!

کاش چند سال دیگر زنده مانده بودی.

ایران اولین جنبش مهم جهان را رقم زد با شعار "زن، زندگی، ازادی".

برای کرامت خانم‌ها.

می‌دانی حتی اروپایی‌ها دهان‌شان باز مانده از این همه عظمت شعارها و شخصیت‌مان! از اینهمه شجاعت خانم‌ها در ایران.


مادر، این روزها جایت خیلی خالیست.

دو دخترم، همه حقوق پسرم را دارند.

همسرم محور زندگی‌مان است.

هر سه آزادی را در خانه و زندگی حس می‌کنند. آنقدری که محکم می‌گویند اگر حاکمیت نخواهد حقوق‌شان را بدهد، آن را به زیر می‌کِشند!!

و می‌کِشند مادر جان!

اگر بودی چه خندۀ از ته دلی می‌کردی.


مادر خوبم!

هیچکس در زمان جنگ حس نکرد بار اصلی جنگ روی دوش امثال تو بود. یادم هست در بعضی عملیات‌ها هر پنج پسرت جبهه بودیم. زیر سنگین‌ترین آتش‌ها و تو چیزی نمی‌گفتی. شکایتی نمی‌کردی. حالا که فرزند دار شده‌ام می‌فهمم تو و پدر چه می‌کشیدید.

تو بزرگ بودی اما هیچوقت نخواستی بزرگی‌ات را به رخ دیگران بکشی.


مادرم!

وقتی خیلی کوچک بودم، صدایی آمد و حس کردی دزدی آمده. یادم هست ما را آرامش دادی و قبل از رفتن به سراغ صدا، دویدی و رفتی آشپزخانه چاقوی بزرگ آشپزی‌ات را برداشتی!!

مادر تو چقدر دل داشتی، چقدر نترس بودی. چطور برای زندگی خودت و بچه‌هایت آماده بودی بجنگی.


مادر!

اگر زنده مانده بودی مرکل را می‌دیدی! صدر اعظم آلمان را، که بانو بود مثل خودت، افتاده و جدی، و کشورش را نجات داد. و مردان را نجات داد.

کاری کرد که هزار مرد هم نمی‌توانستند انجام بدهند.

مانده بودی دکتر مریم میرزاخانی را می‌دیدی.

خانم نرگس محمدی را، خانم نسرین ستوده را، خانم وسمقی را، خانم رهنورد را، و هزاران زنی را که ثابت کردند زن‌ها چقدر بزرگند و چه نادیده گرفته شده بودند.

اگر زنده مانده بودی مادر ستار را می‌دیدی، مادر کیان را، مادر مهسا را، مادران شهدا را، که چه دلیرانه هرگز ذره‌ای خم نشدند و فریادشان را شجاعانه سر دادند.

مادر تو بودی از عمق دلت، چقدر شاد می‌شدی.

و تو هم با من هم‌نظر می‌شدی که کار آنها که نمی‌فهمند تمام شده، آنها که عمق جریانات اجتماعی را نمی‌فهمند، و نمی‌فهمند وقتی زن‌ها چیزی را بخواهند به آن می‌رسند...


مادر خوب و عزیزم!

فکر کردی می‌روی فراموش می‌شوی!؟

نه! من این روزها وقتی فریاد می‌زنم "زن زندگی آزادی" همه‌اش یاد تو هستم.

که چقدر خوب بودی، و چه ظلم‌ها کشیدی. همه‌اش یاد حقوق تو هستم که وقتی پدر از دنیا رفت تمام بار زندگی را تنهایی به‌دوش کشیدی، در حالیکه قانون ارث هیچ چیزی برای تو در نظر نگرفته بود! چون تو زن بودی.


مادر!

روزت مبارک...

مطمئن باش شعار زن زندگی آزادی زمین نخواهد ماند. اگر تو به حقوقت نرسیدی، ما دیگر نخواهیم گذاشت دختران‌مان، همسران‌مان حق‌شان خورده شود.

با دیه نیمه، با ارث صفر، با شهادت ناقص، با حق طلاق نداشته، با درجه دو حساب شدن، با تحقیر.


مادر عزیزم

خوشحال باش این روزها!

ما روزهای خوش را پیش رویمان می‌بینیم.

دیگر نمی‌خواهیم منتظر باشیم آن دنیا ما را به بهشت ببرند، ما تصمیم گرفته‌ایم بهشت‌مان را همین جا بسازیم...


مادر جایت خیلی خالیست.

بودی چه لذتی می‌بردی، چه می‌خندیدی، از دبدن دختران شجاعت، نوه‌های دلیرت، ما تربیت شده‌های تو هستیم. ما از مادران شجاعی دنیا آمده‌ایم

و هیچ ظلمی را نمی‌پذیریم...


حالا از آسمان کمی بخند

آنقدر بلند که صدای خنده‌ات را بشنوم

دلم می‌خواهد یک بار دیگر صدای زیبایت را بشنوم

و مطمئن شوم این روزهای خوب‌ را می‌بینی‌


قربانت عزیزم

روزت مبارک


"روز زن به همه بانوان گرامی و عزیز کانال مبارک"

@ghomeishi3

1 view0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page