مسمومیت فقط آن گاز سمی نیست که در شش های دخترکان در مدارس، سلول به سلول نفوذ می کند؛ مسمومیت فقط آن هوای آلوده نیست که گلوی دختران را می فشارد و دست ها و پاهای بچه ها را کرخت می کند.
مسمومیت این سمی است که از رسانه ملی منتشر می شود. این مردان که با ذهنیت هایی آلوده برای دخترکان شعر سخیف می خوانند و آواز مبتذل سر می دهند و برای این کودکان دبستانی همدمانی از جنس شوهر آرزو می کنند، در روز روشن و پیش روی میلیون ها نفر در حال تجاوز به معصومیتند، در حال تعرض به کودکی اند.
این دخترکان نمی دانند که به چیز می خندند! آنها به فریبی که می خورند، می خندند؛ به آن شوربختی که همچون نقل و نبات بر سرشان خواهند ریخت، به سارقانی که کودکی شان را می دزدند و به بخت سیاه و رخت سیاهی که برایشان می برند و می دوزند، می خندند!
اگر نهادی نیست تا از حقوق کودکان در ایران دفاع کند، آیا پدران و مادران هم چشمی ندارند و گوشی ندارند و حنجره ای برای اعتراض و گلویی برای فریاد؟
من دختری ندارم اما اگر داشتم این دو مرد و آن مدیر شبکه را تا به دادگاه نمی کشاندم، از پای نمی نشستم.
اکنون اما اعلام می کنم که به عنوان یک شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان از این سم فروشان وقیح شکایت می کنم.
✍️#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
Comments