۱. هرچند ناسیونالیسم مدرن عرب، در سالهای پایانی قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ در شاماتِ تحت سلطه عثمانی زاده شد، ولی بروز سیاسی آن در مصر میانه قرن بیستم رخ داد و نماد آن "جمال عبدالناصر" بود. ناصر چنان در جهان عرب دارای نفوذ بود که کلمه "ناصریسم" برای ایدههای او مطرح شد؛ ایدههایی که بر پایه استقلال از غرب، اتحاد جهان عرب و ناسیونالیسم بنیان نهاده شده بود.
۲. موج ملیگرایی مدرن در منطقه عملا با جنبش "ترکهای جوان" در دوره عثمانی آغاز شده بود و بعدها آتاتورک در ترکیه و رضا شاه در ایران نمادهای آن بودند، ولی در زمان حیات ناصر، چشمهای ناسیونالیستها به سمت مصدق بود که با ایده "موازنه منفی" به دنبال استقلال ایران و ملی شدن صنعت نفت بود و به همین دلیل بود که ناصر ارادت زیادی به وی داشت. در همین روزها بود که ناصر از "خلیج الفارسی" نام میبرد، ولی وی شاه را یک فرد ضدملی میدانست، تصویری که درست نبود و پس از درگیری با شاه، کمکم نامی جعلی برای خلیج فارس به کار برد.
۳. ملیگرایی ایرانی، که میتوان فتحلی آخوندزاده و آقاخان کرمانی را از سردمداران آن دانست، از ابتدا دو پاره زاده شده بود: سلطنتطلبان و مشروطهطلبان. این دوگانگی تا زمان ملیشدن صنعت نفت ادامه داشت، جایی که ملیون مشروطهطلب به رهبری مصدق، دربرابر سلطنت قرار گرفتند و با مغلوب شدن مصدقیون در مرداد ۳۲، عملا این بخش به محاق رفت و همین دوپارگی باعث ضعف ملیگرایان و در نهایت شکست آنان در برابر امتگرایان و اینترناسیونالیستهای چپگرا در سال ۵۷ شد؛ شکستی که آنان را از محور قدرت تا به امروز دور کرده است.
۴. هرچند ناسیونالیسم عرب پس از ناصر دیگر نتوانست ایده اتحاد عربها و آرمان "وطن العربی" را پیگیری یا محقق کند، ولی رهبران جدیدی به خود دید و به حیات خود ادامه داد. ناسیونالیسم همواره برای ادامه حیات به "دیگری" نیاز دارد و ناسیونالیسم عرب همواره دو رقیب قدرتمند داشت: ناسیونالیسم ایرانی و ترک. حال که ناسیونالیسم ایرانی مدتهاست از صحنه خارج شده است و پانتورانیسم خود به یک قدرت بزرگ بدل شده است، آنان به سادگی از این ضعف بهره میبرند و تنها ایرانیان را این دیگری معرفی میکنند؛ و در حالی از نامی جعلی برای خلیج فارس استفاده میکنند که امتگرایان در ایران در فکر نامی اسلامی برای این آبهای نیلگون هستند.
۲۸ مرداد، فراتر از بحثهای نفتی، یک شکست بزرگ برای ناسیونالیسم ایران بود.
علی آردم
Kommentare