✍️مصطفی ملکیان
🔹هر کس به حسبِ میزان داراییهای درونیاش (یعنی میزان داناییها و تواناییها)، ویژگیهای شخصیتی و مَنِشیاش، ویژگیهای ژنتیکی، آنچه حوادث زندگی به او آموخته و تعلیم و تربیتی که دیده، و خلاصه با توجه به همۀ امکانهایی که در زندگی دارد، باید تا جایی که میتواند جامعۀ خود را اصلاح و تصحیح کند، از اشکالات و ایرادهای آن بکاهد و در قبالِ درد و رنجها، فسادها، سوءِ نیتها، سوءِ مدیریتها، جهلها و هر نوع نابسامانی موجود در این جامعه حساس باشد؛ چون اگر فرد اخلاقی نباشد، دستکم «عقلانی» که هست و میداند که باید در این جامعه عمر خود را بگذراند و بنابراین، هرچه این جامعه را به صلاح نزدیکتر کند، خودش هم سود میبرد. اگر هم فرد «اخلاقی» باشد، میخواهد برای همنوعان خودش که از این جامعه استفاده میکنند و در آن میزیَند و جز زیستن در این جامعه چاره ندارند، وضع بهتری فراهم کند؛ این کار اولی است که حتماً باید صورت بگیرد.
🔹من بارها و بارها و بارها گفتهام که «نخستین گام در راه اخلاق (و به نظر بعضی، و حتی به نظر بسیاری از متفکران، حتی تا آخرین قدم) کاستن از درد و رنج دیگران است و دیگران هم کسانیاند که در این جامعه زندگی میکنند»؛ بنابراین هرگز نمیشود در قبال ظلم، ستم، بیعدالتی، بینظمی، بیامنیتی، بیرفاه بودن، نابرابری، ناآزادی، نابرادری، بیشفقتی و بیصلح بودنِ جامعه حساس نبود. پس هرچه بتوانم برای نظم، امنیت، رفاه، عدالت، برابری، برادری، آزادی و صلح در این جامعه فعالیت کنم، باید انجام دهم.
منبع: فصلنامۀ اطلاعات حکمت و معرفت، سال هفدهم، شمارۀ ۲، پیاپی ۱۶۳، تابستان ۱۴۰۱.
コメント