یادداشتی از : « م۰ اشک »
این مقاله نه برای تطهیر حکومت سابق ، بلکه برای برخی علل عقب ماندگی و اشتباهات خودمان در هنگام انقلاب در مقایسه با سایر کشورها تحریر شده است .
پهلوی هرچه خودش دوست داشت برای منِ ایرانی هم میخواست و این اشتباه تاریخی باعث شکست هردوی ما شد
آیا توسعه و پیشرفت اقتصادی یک جامعه نباید به موازات توسعه و پیشرفت فرهنگ یک جامعه باشد ؟
اگر توسعه و پیشرفت اقتصادی جلوتر از جامعه باشد چه اتفاقی میافتد ؟
در زمانی که رضا شاه پل می ساخت ، راه آهن ایجاد می کرد ، جاده می ساخت ، بیمارستان احداث می کرد ، چادر از سر زن ایرانی به زور آژان برمی داشت ، هنوز درخاورمیانه زن را سوارشتر نمی کردند ، بلکه مرد سوار میشد و زن دنبال شتر راه میرفت !!
در زمانیکه قمر الملوک وزیری . صفحه گرامافون پر میکرد ، زن ایرانی از پشت درب ، دست در دهان میکرد و حرف میزد که مرد نامحرم صدای او را نشنود !!
نمی شود از درشکه و گاری پیاده شد و سوار اتوبوس دو طبقه شد !!
نمی شود هم در کوچه "شهرفرنگ" دوره گردها را تماشا کرد و هم "سینما مهتاب" و "سینما رادیو سیتی" را افتتاح کرد !
نیویورک غول اقتصادی دنیا اگر ساخته شد به موازات آن فرهنگ جامعه را ساختند .
در ایران ۲۰ سال بود " کازینو آب علی" و " کازینو رامسر " افتتاح شده بود اما زنان ایرانی تا درب کازینو با چادر میرفتند ، بعد چادر از سر برمیداشتند و داخل میشدند !!!
در دو جنگ جهانی اول و دوم زنان همسو با مردان در جبهه های جنگ بودند .
اما در هر دو جنگ زن ایرانی درپستوی خانه ودرمطبخ بود و مرد ایرانی پای منقل !!
نمیشود یکباره از کاروانسرا و مسافرخانه به "هتل هیلتون" و "هتل شرایتون" رفت !!
نمیشود از قهوه خانه های "سید اسمال" به " کاباره باکارا " رفت !!
نمیشود از "ماشین دودی" ناگهان پرواز مستقیم به نیویورک داشت .
نمیشود دانشگاه هاروارد را به شیراز آورد ، در زمانیکه ۸۰ درصد دختران تا سیکل بیشتر نمی خواندند !!
اینها ایراد پهلوی نیست ایراد ما هم نبود .
این همه سرعت در پیشرفت اقتصادی یک جامعه آنهم ظرف دو دهه (دهه چهل و پنجاه ) اگر همسو با پیشرفت فرهنگ یک جامعه نباشد به انفجار یا انقلاب منجر می شود .
خیلی چیز ها برای منِ ایرانی زود بود ، زود بود ببینم که همه خوشحال باشند
پهلوی به زنان ایران ده سال زودتر از زنان سوئیس حق رای داد ، اما کسی نپرسید آیا منِ ایرانی شعور رای دادن داشتم ؟
پهلوی هرچه خودش دوست داشت می خواست من هم داشته باشم !
اما برای من که هنوز با توپ پلاستیکی در کوچه های خاکی فوتبال بازی میکردم و توی کوچه کُشتی می گرفتم ، استادیوم آریامهر زود بود .
به زور نمیشود فرهنگی مدرن را به جامعه توهم زده و سنتی تزریق کرد .
ما ۲۰۰ سال پیش در کوچه و خیابان در دسته های سینه زنی و عزاداری و قمه زنی بودیم شاید آنروز خود امام حسین هم برایمان ایرادی نمی گرفت ، ولی در قرن بیست و یکم به همان ترتیب در صف مراسم عزاداری و درحال علم کشی وقمه زنی و زنجیر زنی هستیم ،در حالیکه کشورهای دیگر هر روز یک کشف جدید در فضا و جهان کیهانی دارند..
مطمئنأ امروز امام حسین (ع) هم برای چنین امتی و بیچارگی ما گریه خواهد کرد.
محمدرضا شاه می خواست تا قبل از دهه ۱۹۸۰ ایران را جلو تر از اروپا ببرد ، درحالی که آرزوی مردم ایران برگشت به ۱۴۰۰ سال پیش بود! !
پهلوی، منِ ایرانی را نمی شناخت و ملتی که افکار پوسیده و سنتهای غلط مانند ( کف بینی. سرکتاب باز نمودن و فال بینی ) از قرنها پیش مغز و روحشان را جادو کرده ، را با مردم سوئیس و سوئد اشتباه گرفته بود .
او به اکثر کشورها سفر کرده بود و شناخت کاملی نسبت به ملل دیگر پیدا کرده بود و تصور می کرد ملت هم دنیا دیده است و بقولی به روز شده است ،درحالیکه مردم ایران تا به امروز کشور خود را هم به خوبی نمی شناسند،چه برسد به توسعه و پیشرفت در کشورهای دیگر...
و این اشتباه تاریخی باعث شکست هردوی ما شد .
هم من و هم پهلوی ،
Comments