top of page
Search
عرفان نظرآهاری

‍ ⚫️ پیروز برادر من بود

من عزادارم، من داغدارم، من سوگوارم زیرا ایران مادر من است و پیروز برادرم بود.

من می گریم چون دریا خواهر من است و دریاچه خواهر زاده،ام. وقتی خواهر و خواهر زادگانم می میرند من ناگزیر به قدر همه دریاها و دریاچه ها می گریم.

من کوه زاده ام، پدرم کوه بود و مادرم جنگل، اما شما پدرم را تکه تکه خوردید و مادرم را به آتش کشیدید!

من زمین بودم و همسرم آسمان، حالا من تکیده و خسته و رنجور اینجا و آنجا می افتم و همسرم پیرمردی بیمار است که نفس کشیدن نمی تواند، خمار و خموده، سایه خاکستریش بر سرم سنگینی می کند!

تنم درد می کند همه جای تنم زیرا تنم از درخت است و هر شاخه هر جا که بشکند، این منم که درد می کشم.

رودها خون منند اما خونم سمی است این رودهای آلوده مشوش به قلبم‌ نمی رسند.

فرزندانم آه فرزندانم، پرندگان دختران منند و آن دخترانم که شما کشتید و در بازار فروختید، مسافر بودند از راه دور آمده بودند، مجال دیدار ندادید! من عروسی شان را ندیدم در پرهایی سفید، من جنازه خونین سر بریده شان را دیدم، ای ننگ بر سنگدستان و سنگدلانی که هر روز داغدارم می کند.

پسرانم، ای وای پسرانم، پسرانی از تالاب، پسرانی از صخره و سنگ، پسرانی از کوه و‌ کویر…

بگذارید امشب را برای برادرم پیروز بگریم

فردا را برای خواهرانم می گریم و پس فردا برای ….

آی ایران بانو، ای مادرم

من برای داغ دل تو می گریم…


✍️#عرفان_نظرآهاری

⚫️@erfannazarahari

3 views0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page