top of page
Search
عرفان نظرآهاری

🌱 پیشکش به فرهاد میثمی





این روایت اندوه پیشکشی است به فرهاد میثمی.

بیت ها همه از حنجره نظامی است، از پس نهصد سال فرهاد خوانی؛

و من عرفان نظرآهاری یکی از بیشمار شیرینان در خیلش.


ما همه شیرینیم اما فرهاد فقط اسم یکی از ماست، همان که تصمیم گرفته از کوه بالا برود و از میان سنگها ‌و صخره ها راهی بکند با تیشه؛ و شیر برایمان بفرستد.

ما محتاج شیریم اما اینجا که ماییم تا آنجا که چوپانان هستند و گوسفندان و شیر دوشان، راه درازی است.

گَله دور است و ما محتاج شیریم

طلسمی کن که شیر آسان بگیریم

ز ما تا گوسفندان یک دو فرسنگ

بباید کَند جویی محکم از سنگ

که چوپانانم آنجا شیر دوشند

پرستارانم اینجا شیر نوشند


عشق شیر است، آزادی شیر است، شفقت و شور و شادمانی شیر است. ما اما شیر نداریم.

ما این پایین در دره های مخوف تعصب کنار چاه هایی خشک نشسته ایم، تشنه و هر جرعه آبی که می خوریم، تلخ است، این آب نیست آمیزه ای از خاک و خاکستر و گلِ و‌ گوگرد است…

فایل صوتی کامل را در ادامه بشنوید:🎧

🎼با سپاس از استاد محمد نصرتی


✍️#عرفان_نظرآهاری

✌️@erfannazarahari

4 views0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page